کیاناکیانا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

کیانا زندگی مامانی و بابایی

تولد سه سالگی

  روز پنج شنبه ٢٢ اسفند تولد دختر بسیار نازم بود و باورم نمی شه که کیانای گلم سه سالگیش تموم شد و وارد چهارسالگی شده، خدایا شکرت که دارم بزرگ شدن دختر نازم رو می بینم.   من هم دو روز قبل از تولد کادوش رو گرفتم و چون می دونستم دختر نازم عروسک پت و مت رو خیلی دوست داره به خاطر همین رفتم و براش پت و مت خریدم. امسال تصمیم گرفتم که تولید کیانای نازم رو با بهار خانوم عزیز بگیرم، اما دوست داشتم که بهار رو سورپرایز کنم و به خاطر همین به خاله و بهار نگفتیم که می خواهیم براش تولد بگیریم. از صبح که بلند شدم تدارک دیدم  و با مامان و دایی حسین و دایی علی حسابی خونه رو مرتب کردیم   و با بابایی رفتیم خرید...
24 اسفند 1392

دلم تنگ شده اما مامانم می یاد اینجا

  از سرکار رفتم خونه و خیلی خسته بودم و کیانا خانوم هم خونه مامانی بود. زنگ زدم و گفتم که من یک کم استراحت می کنم و بعد می یام دنبال کیانا. دایی حسین وقتی که شب شده و دیده کیانا خانوم حسابی مشغول بازی و شلوغ کاری گفته که کیانا دلت واسه مامانت تنگ نشده؟ و وروجک هم تو جواب دایی گفته که: دلم تنگ شده اما مامانم می یاد اینجا و دایی هم  از این جواب کیانا خانوم گل. عاشقتم عزیز دلم. ...
11 اسفند 1392
1